همانطور
که قبلاً نیز اشاره شد، «نجاشی» در نامه
اش به امام صادق علیه السلام، عرض کرده بود:
«انّی
بلیت بولایة الاهواز»: همانا به استانداری اهواز مبتلا شده ام.
این
بدان معنی است که وی استانداری و مسئولیت را امتحان و ابتلاء می دانست، نه مقام و
منصب. امام علیه السلام، در پاسخ می فرماید:
«و
ذکرتَ انَّکَ بُلیتُ بِوِلایه الأهواز، فَسرَّنی ذلِک، و ساءَني و سَأخبرک بِما
ساءنی من ذلِک وَ ما سرّنی. اِنْ شاء الله تعالی. فَامَّا سروری بولایتک، فَقُلت:
عسی اَن یُغیث اللهُ بک مَلْهوفاً خائفاً مِنْ اَوْلیاء آل محمّد، صلّی الله علیه
وَ آلِه، و یُعِّز بِک ذلیلَهُم، و یکسوبِکَ عارِیَهُم، وَ یُقوّی بک ضعیفَهُم و
یَطفی بِک نار المُخالفین عَنْهُم. و َ اَمَّا الّذی ساءنی مِنْ ذلِک، فاِنَّ ادنی
ما اَخافُ عَلَیْک اَنْ تعثر بِولی لَنا فَلا تَشُم رائحة خظیرة القُدس».
(گفتی
که همانا به استانداری اهواز مبتلا شده ای، این امر مرا خوشحال کرد و ناراحت. تو
را خواهم گفت از آن چیزی که مرا آزرد و آنچه خوشحال کرد انشاء الله. اما (اگر از
دلیل) شادی من از به ولایت رسیدن خود (بپرسی)، گویم: شاید (خداوند تعالی) به وسیله
تو ستم دیده ي ترسانی از اولیاء «آل محمد» (ص) را دادرسی فرماید، خوار آنها را
عزیز کند و برهنه آنان را بپوشاند. ضعیفشان را قوی فرماید و آتش (ستم) مخالفان
ولایت را از آنها خاموش کند. اما، آنچه مرا از بولایت رسیدن تو آزرد، همانا کمترین
ترسی است که برای تو دارم که (مبادا) به سبب (ظلم به) یکی از دوستان ما بلغزی و
بنابراین بوی بهشت به مشامت نرسد).
امام
(ع) با این پاسخ دلائل خوشحالی و آزردگی حضرتش از به ولایت رسیدن «نجاشی» را باز
می گوید و در واقع این امر را که «حکومت یک آزمایش و ابتلاء الهی است» ضمناً تأیید
می فرماید.
از
این رو باید توجه داشت که «پاسدار بودن» یک آزمایش از طرف خداوند تبارک و تعالی
است و فرماندهی و مسئولیت داشتن امتحانی دشوارتر. باشد که انشاء الله تعالی از این
آزمایش الهی سربلند بیرون آئیم تا در دنیا و آخرت رستگار شویم.
مبادا!
که ریاست وسیله شرمندگی و رسوائی ما در محضر خدای تعالی شود و روز قیامت سرافکنده
و پشیمان شویم. چه آنروز چنان سخت و طاقت فرسا است که اولیاء خدای تعالی از ترس آن
بسیار گریسته اند.